عشق من و تو
دل نوشته های من
درباره وبلاگ


آدم های ساده … ساده هم عاشق می شوند ساده صبوری می کنند ساده عشق می ورزند اما سخت دل می کنند و آن وقت که دل می کنند جان می دهند …

پيوندها
عروسک چت
تنهایی
-•● ت مثل تنھـــــــــایی ●•-
من قلب یخی نمیخواهم
بوسه عشق
بیقرار توأم و در دل تنگــــم گله هاست
تاریکی شب
مهدی
انتی لاو
غریبانه
دلتنگی M & S
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق من و تو و آدرس loveme-to.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 154
بازدید کل : 12138
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 61
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->


<-PollName->

<-PollItems->


نويسندگان
ترانه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 14 فروردين 1394برچسب:, :: 23:29 :: نويسنده : ترانه

ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند
و آن شخص برایش یک غریبه باشد ،

می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند …

...

عاشق طرز فکر آدمــــهـــا نشید آدمــــهـــا زیبا فکر میکنند زیبا حرف میزنند،

امـــــــا زیبا زندگی نمیکنند!

 
جمعه 14 فروردين 1394برچسب:, :: 16:5 :: نويسنده : ترانه

 
پنج شنبه 13 فروردين 1394برچسب:, :: 1:43 :: نويسنده : ترانه

 
پنج شنبه 13 فروردين 1394برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : ترانه

.....................

 
چهار شنبه 16 بهمن 1392برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : ترانه

آدم ها هـرگـز کسانی را کــــه دوسـت دارنــد
 فـرامــــــوش نمی کنـــــــند
 فقـــط عـــادت می کُـــــنــند
 کــــه دیـگـــــــر کِــــــنارشــان نــــباشـــند!!!


 
دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 10:55 :: نويسنده : ترانه

♫♫♫

تا حرف عشق میشه من میــــرم

من سخت از این حرفا دورم

منم یه روز عاشقی کردم ، از وقتی عاشق شدم اینجورم

دارو ندارم پای عشقم رفت

چیزی نموند جز ، درد نامحدود

این جای خالی که تو سینم هست

قبلاً یه روزی جای قلبـــــــــــم بود

 

این روزگار بد کرده با قلبم، کم بوده از این زندگی سهمم

دلیل می بافم برای عــــشق، برای چیزی که نمی فهمم

از آدمای شهر بیزارم ، چون با یکی شون خاطره دارم

به من نگو با عشق بی رحمی

من زخم دارم ، تو نمی فهمی

♫♫♫

غریبه ام با این خیابونا

من از تمام شهر بیزارم

از هرچی رابطست می ترسم

از هرچی عشقه من طلب کارم

همین که قلب تو مردد شد، در دل من خاطره ای رد شد

از وقتی عاشقش شدم ترسیدم،از وقتی عاشقش شدم بد شد

 
دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 10:38 :: نويسنده : ترانه

باز باران ،بی ترانه،بی هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه ،

درسکوت ظالمانه ، خسته از مکرر زمانه ،

غافل از حتی رفاقت، حاله ای از عشق و نفرت ،

اشکهایی طبق عادت ،قطرهایی بی طراوت ،

روی دوش آدمیت ، میخورد بر بام خانه.......

 
دو شنبه 14 بهمن 1392برچسب:, :: 10:8 :: نويسنده : ترانه

خدایااااااااااااااااااااااا

به بندهات

یاداوری کن که تو خدایی نه

اونا

 
پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 13:14 :: نويسنده : ترانه
خدایا دلم گرفته ، میان این همه آرزوها ، دلتنگ ترین بنده ات را دریاب....
 
پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:, :: 18:33 :: نويسنده : ترانه
لالالالا بخواب دنيا خسيسه واسه کمتر کسي خوب مينويسه يکي لبهاش هميشه غرق خندست يکي پلکاش، توخوابم خيسه خيسه..... يکي داره هزارو يک ستاره!! يکي جز غصه و داغ عزيزش هيچي نداره......
 
شنبه 25 خرداد 1392برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : ترانه

می گویند آسمان همیشه ابری نیست
ولی چندی است آسمان زندگی ام ابری تر از گذشته شده ابری تر وتاریک تر
ای ابرهای اسمان زندگی ام کوچکتراز انم که بر شما غلبه کنم جوانتر از انم که با شما بجنگم
پس کی باران میبارد من نیازمند بارانتان هستم
می خواهم اشک های شما مرا پاک کند می خواهم سیاهی ها را نبینم
اخر تا نور هست چرا تاریکی؟
ای ابرها با من بسازید کنار روید تا اسمان زندگی ام همیشه ابری نباشد

 
شنبه 4 خرداد 1392برچسب:, :: 13:26 :: نويسنده : ترانه

'تنهایی'
تاوان همه 'نه' هایی است که نگفتم تا دل کسی نشکند
همه ' محبتهایی که زیادی هدر دادم تا دلی به دست آورم
همه دوستت دارم های آبکی که جدی گرفتم...
همه سادگی که در این دنیای هزار چهره خرج کردم
تنهایی ...
تاوان همه خوش بینی است که به دنیا و آدمهای این روزها داشتم....

 
دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : ترانه

تصویر تو تنها چیزیست که چشمهایم باور میکند

دستان لرزانم را دراز میکنم تا صورت مهربانت را لمس کنم

اما

تصویرت به یکباره محو میشود

و من به یاد میاورم که تو در کنار من نیستی 
چشمانم را آرام میبندم

صدایت در گوشم میپیچد

طنین خنده هایت همه جا را پر میکند
بی اختیار لبخند میزنم

ولی

صدایت دورو دورتر میشود

و من به یاد میاورم که باز هم تو نیستی

و این فقط خیال توست که مرا دنبال میکند

 
دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 19:15 :: نويسنده : ترانه

دستم به آرزوهایم نمی رسد
آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبرم می گوید:
امیدی هست...خدایی هست...
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...

 
دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 19:7 :: نويسنده : ترانه

دنیای آدمها دنیایی پر از غرور و کوچک است...آنها خود را عاشق می نامند و تو را از عشق تنها میگذارند...این عشق همان نفرت است...آنها در دنیای کوچک خود گم شده اند و دل های عاشق را فراموش کرده اند.

دنیایی که در آن سادگی بزرگترین گناه است...و فراموش کردن و دل شکستن کار هر روز آنها...در دنیای آنها عمر خوشی دوامی ندارد...

بعضی چیزها گفتنی نیست...فقط می نویسم...ام
ــــــــــــــــــــــــا..... 

 

 
دو شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 23:56 :: نويسنده : ترانه

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ،

دلم در حسرت دیداراو ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ،

به من می گفت تنهایی غریب است

ببین باغربتش با من چه ها کرد ،

تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پاکرد ،

او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد

 
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 23:47 :: نويسنده : ترانه

نگران این من ِ خسته نباش حالش خوب است٬

گاهی دلش از این شب های نبودنت می گیرد٬

گاهی چشمانش در انتظار برای آمدنت بارانی می شود٬

گاهی نفس هایش از دلتنگی بالا نمی آید٬

گاهی می نشیند کنار پنجره و به جاده ی رفتنت خیره می ماند٬



ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 14:56 :: نويسنده : ترانه

باز هم دلتنگی...

آرام درکنار پنجره نشسته ام

و دل داده ام به صدای باران

.
که اشکهایم را زمزمه می کند

داستان دلتنگی بلند است

و فرصتی نمانده برای گفتن

شاید وقتی دیگر بگویم از تنگی قفس!

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : ترانه

رفــــــــــــت؟

بــــــــــه سـلامــــــــــت!

مــــــن خـــدا نــیــستــم کــــــه بــگــویــمــــــــ:

صــــد بـــــار اگـــر تـــوبه شـکسـتـی بـــاز آی.....

آنــــــکه رفـــــــت

بــــــــه حـــرمت آنــچــه بـــا خـــود بـــــرد......

حـــــق بـــرگــشــــت نــــــدارد.....

رفـتـنش مـــردانـــه نــبــود.......

لااقـــل مـــــــــــرد بــاشـد بــــر نــــــــگــردد......

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 14:43 :: نويسنده : ترانه

چی باید بنویسم توی دلم که کلی حرفه اما نمیدونم از کجا بگم از چی بنویسم فقط میخوام
بگم خیلی خسته ام از همه چی از زندگی از این دنیا از این ادماش ... وای که چقدر سخته
یه حرفی تمام وجودتو ریخته باشه بهم اما نتونی بازم بلند داد بزنی بگی . چقدر سخته زندگی رو که فکرشو نمیکردی روزی اینجوری بشه باید به زور تحملش کنی ... میخوام بگم سیرم از
این زندگی حتی از خودم خدا جون کمکم کن میدونم که اگه نبود اون خدا ... شاید حالم از این بدتر میبود... خدارو دوست دارم واسه بودنش کنار من واسه اینکه همیشه بفکرمه واسه اینکه حتی در بدترین شرایطم تنهام نزاشته 

 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 14:36 :: نويسنده : ترانه

به ثانیه ها گوش می کنم

و چشمهایم را می بندم و اشک میریزم

چقدر خسته ام

چقدر دلم می خواهد همینجا بین عبور و مرور مدام ماشین ها و مردم دراز بکشم و دنیا را به ایستادن وا دارم

چقدر دلم می خواهد بروم بالا ترین جای شهر بایستم و بلند بلند بخندم...

به خودم و به دردهایی که هیچ درمانی برایشان تجویز نمی کنی...
...
آه خدایا بیا هر دو دست برداریم تو از ساختن انسان و من از سوختن به پایش


 
پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, :: 14:28 :: نويسنده : ترانه

دیگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر نــــــــــه
آدم، آن آدم اســـــــت
و نه حـــــوا، آن حوا
من و تو زاده ی کدامین دو نخستینیم
که نه بوی آدمیت داریم و
نه هوس حوا. . . ؟!

 
دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 15:40 :: نويسنده : ترانه

نشسته ایم

خودم و قلبم..

با هم”نقطه بازی” میکنیم..

زبان نفهم قلبم نمیفهمد “قواعد” بازی را..

تمام خانه ها را با اسم ”تو” پر میکندگاهی لال میشود آدم ... حرف دارد ولی کلمه ندارد

 
دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 15:13 :: نويسنده : ترانه

زندگی باید کرد گاه با دل تنگ

همتی باید چو قطره بر سنگ

اینکه طوفان خزان گل است

ساقی پیمانه حیران دل است

ما را چه چیز که چی باشد

بی غم دنیا و کی به کی باشد

مهم آنکه پای تو در میان باشد

زلف گیسوی تو چو پرنیان باشد

با نام تو مژگان بارانی شود

تپش این قلب هم آنی شود

خوشم از آنکه با بال رویا پر می کشم

هرآن که خواهم به سرایت سرمی کشم

تو کجا و من کجا فاصله قرنهاس

 
یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : ترانه

خاص بودن توی مغز اتفاق می افته نه توی عکس ... 

 
یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, :: 14:28 :: نويسنده : ترانه

دلـــــــم بــــــــا تــــــــو بـــــــــود . . . ×
تــــــــو ولــــــے ســـــــرد شــــــــدے . . . ×
آنــقــــــــدر ســــــــرد ڪـــــــــــﮧ . . . ×
بــــــﮧ نـــــاچـــــــــار گــــــــرمــــــایــــــــــم را . . . ×
بــــــﮧ تـــــــو بــخــشــیـــــــــدم . . . ×
و تـــــــو بـــــــﮧ مـــن تــهــمـــت ســــــــرد شــــــــدن زدے . .

 
 
دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, :: 16:23 :: نويسنده : ترانه

تو فقط می خوای بری بری هر جایی شده
رد پاهات توی برف چه تماشایی شده

قدمای اولت یکم آهسته تره
تو دلم گفتم خدا یعنی میشه که نره؟
اینا تقصیر تو نیست من یکم کهنه شدم
من پیر و نخ نما من ِ بیزار از خودم
وسطای راهی و توی این هوای سرد
تو دلم گفتم چرا به عقب نگاه نکرد…
نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو
نرو نرو که دلم همیش می گیره از من سراغ تو رو
بعد اون ندیدمت چقَدَر داد زدم
نه به گوشت نرسید هر چی فریاد زدم
مات و مبهوتم هنوز چه سرانجام بدی
تو یه دفتر سیاهو واسه من ورق زدی
نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو
نرو نرو که دلم همیش می گیره از من سراغ تو رو
 
 
شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, :: 20:50 :: نويسنده : ترانه

 

به یادت هستم اما شاهدی ندارم به جز کلاغ سیاه بام خانه مان که او هم حقیقت را به تکه پنیری می فروشد.

 
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 9:41 :: نويسنده : ترانه

عاشقت خواهم ماند بی آنکه بدانی دوستت خواهم داشت بی آنکه بگویم درد دل خواهم گفت بی هیچ گمانی گوش خواهم داد بی هیچ سخنی در آغوشت خواهم گریست بی آنکه حس کنی در تو ذوب خواهم شد بی هیچ حراراتی اینگونه شاید احساسم نمیرد

 
شنبه 28 بهمن 1391برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : ترانه

من غنچه ها را دوست دارم
پروانه ها را دوست دارم
گنجشك كوچك را كه دارد شوق پرواز
با آن نگاه مهربانش دوست دارم
من ماه و خورشيد درخشان
بر پهنه ي اين آسمان را دوست دارم
من هر گل زيباي خوشبو
روييده در دشت و چمن را دوست دارم
من كهكشان را دوست دارم
رنگين كمان را دوست دارم
دريا و رقص موج جوشان
بر ساحل و بر ماسه ها را دوست دارم
من هر شهاب و هر ستاره
آن ابرهاي پاره پاره
رقصان ميان آسمان را دوست دارم
دنياي ما زيباست زيبا
من خالق دنياي زيبا
پروردگار مهربان را دوست دارم

 

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد